میخی روی پاره سنگ ۲

ساخت وبلاگ

پس از ورود ترازوهای دیجیتال رفته رفته ترازوهای دوکفه ای از دسترس بازاریان خارج شد. 

البته کار کردن با انها به اسانی ترازوهای دیجیتال نبود. 

اولین بار که ترازوی دیجیتالی را من دیدم در تهران بود.  وارد یک مغازه ای شدم که برای خاله ام مرغ بخرم متوجه شدم یک کش نازک به ترازو وصل است. گفتم شاید چیزی به ان اویزان شده و صاحب مغازه متوجه نیست. 

انروز پسرخاله ام سرکار بود و وقتی امد خاله ام گفت که مرغ را " من"  گرفته!!

پسرخاله تشکر کرد و گفت از کجا خریدی؟و من نشانی آن را دادم  

پسرخاله گفت:دیگه هرگز مغاره "فلانی " نرو.   گفتم چرا چی شده!؟

گفت بدبخته !! یه کش می بنده به ترازو موقعی که داره وزن می کنه با دست دیگش کشو یکم می کشه .ترازو هم دیجیتاله ده گرم را هم حساب می کنه!!

از مشتری ۲۰گرم ۳۰گرم می زنه دیگه. زندگی لجنباری داره. زنشو پارسال با یه طلافروش گرفتند و می خواستند در ملاعام شلاقشون بزنن . بعد به یکی رشوه دادند و یجوری حلو فصل کردند. یه پسر داره معتاد کراک . دخترش یه شاسی بلند داره هرشب مست و‌لایعقل میاد خونه و هزارتا بدبختی دیگه !!

خاله گفت بسه دیگه ولش کن. مگه نمی دانید لقمه حروم ببرید خونه میشید فرهادی(مرغ فروش رو‌ می گفت)

(اسم مستعار است)

ادامه داد حالا که خوبه .قبلنا مرغو می گذاشتند درون تشت اب.چندساعت می موند اب می کشید ۱۰۰گرم هم اب به مردم می فروختند. !!

مردم دیگه کم کم فهمیدند الان شاید دوتامشتری گذری بیاد سراغش .

مردم خدا نکنه بفهمند کسی ارزاقشون رو انگولک می کنه !!ترکش می کنند لهش می کنند و من یاد ترازوی "حاج خلیل" افتادم و برایشان تعریف کردم که در شهر ما ، املش شهر شهد و عسل و چای و برنج مردان نیک نامی بودند که ضرب المثل شدند.

انها رفتند. چون دیگران و نیاکان مان.

  ماهم خواهیم رفت و اخر به این شعر پدر رسیدم که   

   باید بمیرد

ای خوشانامی که ماند جاودان باید ...

سوم شهریور۹۹ املش 

اتاق پدر

روزي كه املش عريان شد....
ما را در سایت روزي كه املش عريان شد. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : e-soufi بازدید : 114 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 17:10